مُذَکّر

فذکر انما انت مذکر

فذکر انما انت مذکر


حجاب اسلامی

حتما تا آخر بحث بخوانید...

علت پیدایش حجاب چیست؟ چطور شد که در میان همه یا بعضى ملل های باستانى پدید آمد؟ اسلام که دینى است که درهمه دستورهاى خویش علت و منظورى دارد چرا و روى چه مصلحتى حجاب را تأیید و یا تأسیس کرد؟

در باب علت پیدا شدن حجاب نظریات گوناگونى ابراز شده است و غالباً این علتها براى ظالمانه یا جاهلانه جلوه دادن حجاب ذکر شده است. ما مجموع آنها را ذکر مى‏ کنیم. نظریاتى که به دست آورده‏ ایم بعضى فلسفى و بعضى اجتماعى و بعضى اخلاقى و بعضى اقتصادى و بعضى روانى است که ذیلًا ذکر مى‏ شود:

1. میل به ریاضت و رهبانیت (ریشه فلسفى).

2. عدم امنیت و عدالت اجتماعى (ریشه اجتماعى).

3. مردسالاری و تسلط مرد بر زن و استثمار نیروى وى در جهت منافع اقتصادى مرد (ریشه اقتصادى)

4. حسادت و خودخواهى مرد (ریشه اخلاقى).

5. عادت زنانگى زن و احساس او به اینکه در خلقت از مرد چیزى کم دارد، به علاوه مقررات خشنى که در زمینه پلیدى او و ترک معاشرت با او در ایام عادت وضع شده است (ریشه روانى‏)

حجاب

برای دریافت یا مشاهده اندازه واقعی بر روی عکس کلیک کنید.

نماز جماعت2

برای دریافت یا مشاهده تصویر برروی آن کلیک کنید.

چرا درزمان ما اختلاس های آن چنانی صورت میگیردودلیل این اختلاس ها چیست؟

دلیل متعددی وجود داردکه این دلیل  مربوط به خود انسان است.وآن یاد خدا است.مردان با شرف و افراد مستقل و عزیز النفس موقعی که ازروی شایستگی و لیاقت ، مقام بزرگی را عهده دار شوند.درکمال قدرت و اعتماد به نفس انجام وظیفه می کنند.تملق و چاپلوسی،پستی وزبونی درروان پاک آنان راه ندارد و در حساس ترین مواقع،شخصیت خود را نمی بازند و به خواری و فرومایگی تن نمی دهند. حضرت علی علیه السلام فرمود:مرد با شرف اگر در جامعه به بزرگترین مقام و پایه نایل شود، هرگز خود را نمی بازد و از مسیر فضیلت خارج نمی شود. او مانند کوه پابرجاست که وزش بادها قادر نیست به حرکتش درآورد و متزلزلش نماید. (1)

 خواجه ابومنصوروزیر سلطان طغرل ، مردی دانا و لایق ، قوی النفس ،با شخصیت،خداپرست و درستکار بود.

این روزا یک خبر درتیتر اول تمام اخبار ردوبدل می شود.ازیک شخصی سخن گفته میشود که هنوز تااین سن(25) که رسیده ام اسمش را نشنیده بودم.ولی گفتم بروم کمی از اسم ورسمش  تحقیق کنم که این شخص کی هست؟ بعد ازتحقیقاتی که انجام دادم به اینجارسیدم:که اون یک مسیحی بوده بعد ازاینکه انقلاب امام خمینی (ره)راه می افتد.مشتاق این سیدبزرگوار می شود.این اشتیاق اورا ازآفریقای جنوبی به ایران می کشاند بعد از شناختی که به امام خمینی پیدامی کند.دوستدار امام خمینی می شودواین دوست داشتن ومحبت باعث می شود هم رنگ دوست خود شود.وشهادتین رابرلب وقلب خودجاری می کند. 


هنگامى که حضرت امام حسن عسکری علیه السلام در زندان صالح ابن وصیف بودند گروهى از عباسیان نزد او آمدند و او را وادار کردند تا بر آن جناب سختگیرى کند.صالح گفت: من با او چه کار کنم دو نفر را که از بدترین مردم بودند بر وى گماشتم و لیکن آنان اکنون از عباد شده‏اند و همواره به نماز و عبادت اشتغال دارند.پس از این دستور داد که آن دو نفر موکل را حاضر کنند.صالح به آنان گفت:واى بر شما این مرد با شما چه گفت که این طور تغییر حال پیدا کردید.گفتند: در باره مردى که شب‏ها نماز میخواند و روزها را روزه میگیرد چه بگوئیم، وى با کسى سخن نمیگوید و جز عبادت به چیز دیگرى خود را مشغول نمیسازد.ما هر گاه به وى نگاه مى کنیم شانه‏هاى ما میلرزد و حال ما تغییر میکند.هنگامى که عباسیان این مطلب را شنیدند مأیوسانه برگشتند.

وباردیگرهنگامی که حضرت امام حسن عسکری علیه السّلام را به نحریر سپردند، این مرد خبیث هم بر آن جناب سخت میگرفت و او را اذیت و آزار می رسانید، یکى از روزها زنش گفت: از خداوند بترس میدانى چه کسى را در منزلت زندانى کرده‏اى؟ زن در این هنگام شمه‏اى از عبادات و زهد آن حضرت را براى او ذکر کرد.

نحریر گفت: به خداوند سوگند او را بین درندگان خواهم افکند.و از ما فوق خود اذن گرفت و آنها هم او را آزاد گذاشتند.


کودکانی که از اول با ایمان به خدا تربیت می شوند، اراده ای قوی و روانی نیرومند دارند.
از دوران کودکی رشید و با شهامت هستند و نتایج درخشان ایمان از خلال گفتار و رفتارشان به خوبی مشهود است .
یوسف صدیق علیه السلام فرزند یعقوب پیامبر علیه السلام است . این کودک محبوب درس خداپرستی را از پدر بزرگوار خود فراگرفته و در دامن یعقوب طفل با ایمانی بار آمده است . برادران بزرگتر او به وی حسد بردند و تصمیم به ایذای او گرفتند. کودک را با خود به بیابان آوردند و پس از رفتارهای خشن و ناراحت کننده به فکر قتلش افتادند. بعدا از کشتن او صرف نظر نمودند، به چاهش افکندند و سرانجام طفل را به کاروان مصری به عنوان غلام فروختند.
ابوحمزه از علی بن حسین علیهماالسلام سوال کرد:
روزی که یوسف به چاه افکنده شد، چند ساله بود؟

علی

 پیامبر صلى ‏الله ‏علیه ‏و ‏آله:
اَلرّوحُ وَ الرّاحَةُ وَ الفَلَجُ وَ الفَلاحُ وَ النَّجاحُ وَ البَرَکَةُ وَ العَفوُ وَ العافیَةُ وَ المُعافاةُ وَ البُشرى وَ النَّصرَةُ وَ الرِّضا وَ القُربُ وَ القَرابَةُ وَ النَّصر وَ الظَّـفَرُ وَ التَّمکینُ وَ السُّروُر وَ المَحَبَّةُ مِنَ اللّه‏ِ تَبارَکَ وَ تَعالى عَلى مَن اَحَبَّ عَلىَّ بنَ اَبى طالِبٍ علیه‏السلام وَ والاهُ وَ ائتَمَّ بِهِ وَ اَقَرَّ بِفَضلِهِ وَ تَوَلَّى الأَوصیاءَ مِن بَعدِهِ وَ حَقٌ عَلَىَّ اَن اُدخِلَهُم فى شَفاعَتى وَ حَقٌ عَلى رَبّى اَن یَستَجیبَ لى فیهِم وَ هُم اَتباعى وَ مَن تَبِعَنى فَاِنَّهُ مِنّى؛

درباره معنای الله اکبر حدیثهای فراوانی وارد شده ولی دراین مجال فقط به یکی ازآنها اشاره می کنیم.

الله اکبر

جمیع بن عمیر گوید: حضرت صادق علیه السلام از من پرسید: به نظر تو معناى‏ «اللَّهِ أَکْبَرُ» چیست؟ گفتم: یعنى پروردگار بزرگتر از همه چیز است.فرمود: مگر در آنجا چیزى وجود داشت که خدا بزرگتر از آن باشد. عرض کردم:پس بفرمائید معنى‏ «اللَّهِ أَکْبَرُ» چیست؟ فرمود: یعنى «اللَّه» بزرگتر از آن است که بتوان او را وصف کرد. (حقیقت وجود او نامحدود است و درک و بیان انسان محدود، پس حقیقتى که در وهم نیاید چگونه در بیان آید؟ و دیگر آنکه موصوف‏گواهى مى دهد که ذاتش غیر از صفت است)1.

1.معانی الأخبار-ترجمه محمدى، ج‏1، ص: 26

سبحان الله

یزید بن اصمّ گوید: در دوران حکومت عمر، مردى از او پرسید:تفسیر «سُبْحانَ اللَّهِ‏» چیست؟ عمر در حالى که اشاره به دیوارى مى‏ کرد گفت:مردى در این نخلستان است که در زمان حیات پیغمبر صلّى اللَّه علیه و آله هر گاه مطلبى از پیامبر سؤال مى‏ کرد حضرت به او مى‏آموخت و زمانى که ایشان ساکت مى‏ شدند او آغاز سخن مى‏ کرد (برو و از او بپرس)، مرد وارد نخلستان شد دید علىّ بن ابى طالب علیه السلام آنجاست عرض کرد: اى ابو الحسن تفسیر «سُبْحانَ اللَّهِ» چیست؟ حضرت فرمود: بزرگداشتن عزّت و شکوه خداوند، بزرگ و پاک دانستن او از هر آلایشى که مشرکین به ساحت مقدّسش نسبت دهند، لذا هر وقت بنده‏اى این کلمه را بگوید همه فرشتگان براى او طلب رحمت نمایند1.

1.معانی الأخبار-ترجمه محمدى    ج‏1   ص 23