مُذَکّر

فذکر انما انت مذکر

فذکر انما انت مذکر

امام صادق علیه السلام می فرماید: «فَأَکْثِرُوا الصَّلَاةَ عَلَیْهِ فَإِنَّهُ مَنْ صَلَّى عَلَى النَّبِیِّ صَلَاةً وَاحِدَةً صَلَّى اللَّهُ  

عَلَیْهِ أَلْفَ صَلَاةٍ فِی أَلْفِ صَفٍّ مِنَ الْمَلَائِکَةِ وَ لَمْ یَبْقَ شَیْ‏ءٌ مِمَّا خَلَقَهُ اللَّهُ إِلَّا صَلَّى عَلَى الْعَبْدِ لِصَلَاةِ

اللَّهِ عَلَیْهِ وَ صَلَاةِ مَلَائِکَتِهِ فَمَنْ لَمْ یَرْغَبْ فِی هَذَا فَهُوَ جَاهِلٌ مَغْرُورٌ قَدْ بَرِئَ اللَّهُ مِنْهُ وَ رَسُولُهُ وَ أَهْلُ

بَیْتِه» (1) زیاد صلوات بر محمدوآل محمد بفرستید. اگر کسی یک بار بر پیامبر عظیم الشان صلوات و درود بفرستد

خدای متعال هزار صلوات و رحمت با هزار صف از ملائکه (که او را دعا می کنند.)


قصد انسان از رفتن به طرف دنیا، رسیدن به دنیاست و در چه‌صورت وسیله‌ای برای رسیدن به آخرت می‌شود. یکی از نکته‌هایی که می‌تواند به ما در فهم وتشخیص این مسئله کمک کند، نکته‌ای است که در حدیثی آمده است پیغمبر اکرم‌صلی‌الله‌علیه‌و‌آله بابیان ساده‌ای می‌فرماید: ارزش کارها بستگی به نیت دارد؛ إِنَّمَا الْأَعْمَالُ‏ بِالنِّیَّاتِ وَ لِکُلِّ امْرِئٍ مَا نَوَى(1).    

یکی از مباحث داغ که در مکاتب های مختلف اخلاقی مطرح بوده، ملاک ارزش و خوبی و بدی کارهست. این حدیث پرده از این حقیقت برمی‌دارد که رکن ارزش «نیت» است؛ یعنی انسان می‌تواند کاری را با نیتی انجام دهد و دارای ارزش مثبت شود، و می‌تواند همان کار را با همه خصوصیاتش، البته با نیت دیگری، انجام دهد و ضد ارزش ‌شود! در حدیثی آمده است که دو نفر با هم وارد مسجد می‌شوند، مانند هم نماز می‌خوانند و از مسجد بیرون می‌آیند، اما یکی بهشتی می‌شود و یکی جهنمی. هر دو در یک مسجد، در یک وقت و مثل هم نماز خواندند، اما نماز یکی بهشت‌آور است و نماز دیگری جهنم‌آور. آن که نیتش این بوده است که در پیشگاه الهی اظهار بندگی کند، از گناهانش توبه کند، و هیچ توجهی به دیگران نداشته است، همین نماز او را بهشتی می‌کند، اما دیگری همین کارها را انجام داده است، اما منظورش این بوده که دیگران ببینند که چه نماز خوبی می‌خواند، و همین نماز او را به جهنم می‌برد.

 شخصی از پیامبر عظیم الشان درباره آیه صلوات «إِنَّ اللَّهَ وَ مَلائِکَتَهُ یصَلُّونَ عَلَى النَّبِی یا أَیهَا الَّذینَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَیهِ وَ سَلِّمُوا تَسْلیماً(1).  سئوال کرد پیامبر فرمودند: اگر سئوال نمی کردید من این مطلب را نمی گفتم حالا که سئوال کردید می گویم، خداوند دو تا فرشته را مامور کرده که هر کس از امت من، من را یاد کرد یا اسم من را شنید و صلوات بر محمد و آل محمد فرستاد آن فرشته ها دعا می کنند می گویند: «غَفَرَ اللَّهُ لَکَ(2). خدا گناهان تو را بیامرزد، دعای ملائکه هم مستجاب می شود. آن هایی که یاد پیامبر می کنند و صلوات را می گویند ملائکه می گویند: خدا گناهانتان را ببخشد و بیامرزد و متقابلا اگر کسی نام پیامبر را شنید و بی اعتنایی کرد و ذکر صلوات را نگفت ملائکه نفرین می کنند و می گویند: «لَا غَفَرَ اللَّهُ لَکَ»(3). خدا تو را نیامرزد. یعنی این طرفش نکبت و عدم آمرزش هست وآن طرفش، احترام و مورد تکریم قرار گرفتن است.


1.الأحزاب : 56.

2. مستدرک‏الوسائل(محدث نوری)/ ج5/ ص:352.

3.همان.

 

حضرت پیامبرصلی الله علیه واله  می‏ فرماید: صلوات بر من و آل من، قبر و پل صراط و بهشت را برایش نورانی خواهد کرد «الصَّلَاةُ عَلَیَّ نُورٌ عَلَى الصِّرَاطِ وَ مَنْ کَانَ لَهُ عَلَى الصِّرَاطِ مِنَ النُّورِ لَمْ یَکُنْ مِنْ أَهْلِ النَّار»[1]. هر کسی نور دارد در آتش نمی‏افتد. «أکثروا الصّلاة علیّ فإنّ الصّلاة علیّ نور فی القبر و نور على الصّراط و نور فی الجنّة»[2]. از آیات و روایات استفاده می‏شود که اگر کسی نور داشته باشد در جهنم نمی‏روند و اهل بهشت نورانی است و اهل جهنم ظلمانی هستند «یَوْمَ تَرَى الْمُؤْمِنینَ وَ الْمُؤْمِناتِ یَسْعى‏ نُورُهُمْ بَیْنَ أَیْدیهِمْ وَ بِأَیْمانِهِمْ»[3]. قیامت هر کسی که نور توحید و ولایت داشت اهل بهشت است.



[1]. جامع الأخبار / تاج الدین شعیرى / 60 / الفصل الثامن و العشرون فی الصلاة على النبی صلی الله علیه و آله و سلم... / ص: 60.

[2]. الحکم الزاهرة / ترجمه انصارى / على رضا صابرى یزدى / محمد رضا انصارى محلاتى‏ / 150 / 33 ثواب الصلاة علیهم پاداش درود فرستادن بر آنان... / ص: 150.

[3]. الحدید: 12.

پیامبر صلی الله علیه و آله  در شب معراج فرشته ای را دید که دستها و انگشتهای زیاد دارد. پرسیدند: تو چه فرشته ای است؟ عرض کرد: آقا من مامور حساب رسی هستم. مثلا تمام باران هایی که باریده حسابش دست من است. چه قدر از این قطره ها به دریا و به خشکی ریخته است. فرمود: چیزی هم هست که نتوانی حسابش را برسی؟ عرض کرد: هر گاه امت شما در یک جایی جمع بشوند و صلوات بر محمد و آل محمد بفرستند، از حساب فضیلت ثوابی که خداوند متعال به آن ها بر این ذکر می دهد، عاجز هستم. «یَرْزُقُ مَنْ یَشاءُ بِغَیْرِ حِسابٍ البقرة : 212

بعضی جاها خداوند متعال بی حساب، چک سفید میدهد. مثلا نماز جماعت اگر بیش از ده نفر جمع بشود، جن و انس و ملائکه نویسنده بشوند، آب های دریاها دوات بشوند، تمام برگ ها ورق بشود، حساب یک رکعتش را نمی توانند بنویسند. اگر لطف خداوند متعال و فضل خداوند متعال یار ما بشود، یکی از این صلوات ها و نماز جماعت ها بگیرد، کارمان درست است.  چون روایت درایم: یک عمل از هرکس قبول بشود، خداوند متعال او را عذاب نمی کند. به بهشت می برد. خداوند متعال شکور است. اگر عملی را از بنده اش قبول کند، می فرمایید: به عزت و جلالم قسم تو را عذاب نمی کنم. به بهشت هم می برم. یک کسی یک کاسه ماست دستش گرفته بود، رفته بود کنار دریا با قاشق به هم می زد. گفتند: چرا این کار را می کنی؟ گفت: می خواهم این ماست را مایه کنم و این دریا را ماست بکنم. گفتند: مگر می شود؟ گفت: اما اگه بشود، چی می شود. اما خداوند متعال را چی دیدی، گاهی کوه ها را به یک کاهی می بخشد. به خداوند متعال خیلی خوش بین باشید. خدایا امیدت را در دل های ما تثبیت کن. اما از خودمان باید، نامید باشیم. امیدت فقط به خداوند متعال باشد.


چند نکته درمورد آیه صلوات یعنی آیه 56سوره احزاب (إِنَّ اللَّهَ وَ مَلائِکَتَهُ یُصَلُّونَ عَلَى النَّبِیِّ یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَیْهِ وَ سَلِّمُوا تَسْلِیما).

1. مقام پیامبر صلی الله علیه واله آن قدر والا است که آفریدگار عالم هستى و تمام فرشتگانى که تدبیر این جهان به فرمان حق بر عهده آنها گذارده شده است بر او درود مى‏فرستند، اکنون که چنین است شما نیز با این پیام جهان هستى هماهنگ شوید. او یک گوهر گرانقدر عالم آفرینش است، و اگر به لطف الهى در دسترس شما قرار گرفته مبادا ارزانش بشمرید، مبادا ارج و مقام او را در پیشگاه پروردگار و در نزد فرشتگان همه آسمانها فراموش کنید، او یک انسان است و از میان شما برخاسته ولى نه یک انسان عادى، کسى است که یک جهان در وجودش خلاصه شده است.

2. تعبیر به" یصلون" به صورت فعل مضارع دلیل بر استمرار است یعنى پیوسته خداوند و فرشتگان رحمت و درود بر او مى‏ فرستند، رحمت و درودى‏ پیوسته و جاودانى.

3. میان" صلوا" و" سلموا" چه فرقى است؟ " صلوا" امر به طلب رحمت و درود فرستادن بر پیامبر است، اما" سلموا" به معنى تسلیم در برابر فرمانهاى پیامبر گرامى اسلام است چنان که در آیه 65 سوره نساء آمده،( ثُمَّ لا یَجِدُوا فِی أَنْفُسِهِمْ حَرَجاً مِمَّا قَضَیْتَ وَ یُسَلِّمُوا تَسْلِیماً:" مؤمنان کسانى هستند که به داورى تو تن دهند و حتى در دل از قضاوتت کمترین ناراحتى نداشته باشند و تسلیم مطلق گردند)1.چنان که در روایتى از امام صادق علیه السلام مى‏ خوانیم:" ابو بصیر" از محضرش سؤال کرد منظور از" صلاه" بر پیامبر صلی الله علیه واله را فهمیده‏ایم، اما معنى تسلیم بر او چیست؟ امام فرمود:هو التسلیم له فى الامور: منظور تسلیم بودن در برابر او در هر کار است2.

 

1.تفسیر نمونه، ج‏17، ص: 417.

2. مجمع البیان" ذیل آیات مورد بحث- حدیث دوم در کتب شیعه و اهل سنت به طرق متعدد، و با عباراتى قریب الافق نقل شده است.

 

 

نمازی که قرآن از ما می خواهد چنین است:

- نمازی که دائمی باشد: الَذینَ هُم عَلی صَلاتِهِم دائِمُونَ(1).

- نمازی که از آن حفاظت شود: وَالَذینَ هُم عَلی صَلاتِهِم یُحافِظون(2).

- نمازی که در آن خشوع باشد: الُذینَ هُم فِی صَلاتِهِم خاشِعُون(3).

- نمازی که بازدارنده از فحشا ومنکر باشدِنَّ الصَلاهَ تَنهَی عَن الفَحشَاءِ وَالمُنکَر(4).

- نمازی که درآن نشاط باشد،نه کسالت: وَاِذَا قَامُوا اِلَی الصَلاهِ قامُوا کُسالی(5).

- نمازی که نسبت به آن ، فرزندان وخانواده فراموش نشود: وَامُر اَهلَکَ بِالصَلاهِ(6).

 


پیامبر خدا صلى الله علیه و آله :در حقیقت ، لقمان ، پیامبر نبود ؛ لیکن بنده اى بود مصمّم، اندیشه مند و با حُسن ظن . خدا را دوست مى داشت . پس خدا نیز او را دوست داشت و حکمت را بر او ضمانت کرد. وسط روز ، خوابیده بود که ناگهان به پذیرش خلافت ، فرا خوانده شد که : «اى لقمان! آیا مى خواهى که خداوند ، تو را خلیفه اى در روى زمین قرار دهد تا در میان مردم ، به حق ، داورى کنى ؟» . لقمان ، بیدار شد و در پاسخ گفت : «اگر پروردگارم مرا وادار کند، مى پذیرم؛ زیرا مى دانم که اگر با من چنین کند . یارى ام مى نماید و دانشم مى آموزد و از خطا نگاهم مى دارد. ولى اگر پروردگارم مرا مخیّر سازد، عافیت را مى پذیرم و بلا را نمى پذیرم» .  فرشتگانى که نمى دیدشان ، با صدایى به او گفتند: اى لقمان! چرا چنین گفتى؟  گفت: «زیرا حکمران ، در سخت ترین و مشکل ترین مقام ، جاى گرفته که ظلم از هر طرف ، بر او احاطه دارد؛ امکان دارد خوار شود یا یارى گردد . اگر به صواب داورى کند، امید است که نجات یابد و اگر در داورى به خطا رود، راه بهشت را به خطا رفته است. هر کس در دنیا حقیر و بى مقام باشد ، بهتر از این است که صاحب مقام باشد ، و هر کس دنیا را در مقابل آخرت بر گزیند، دنیا او را مى آزماید ؛ ولى به پادشاهىِ آخرت ، دست نمى یابد» .  فرشتگان از زیبایىِ گفتار او ، در شگفت شدند. لقمان ، لحظه اى خوابید و سراسر وجودش آکنده از حکمت شد. پس ، از خواب بیدار شد و از آن پس حکیمانه سخن گفت . پس از او، داوود علیه السلام  به پذیرش خلافت ، فرا خوانده شد و او آن را پذیرفت و شرط لقمان را مطرح نکرد... . لقمان با دانش و حکمتش ، داوود را یارى مى کرد. داوود گفت: «خوشا به حالت ، اى لقمان! به تو حکمت داده شد و بلا از تو دور گردید ؛ ولى به داوود خلافت داده شد و دچار مصیبت و فتنه گردید» .