مُذَکّر

فذکر انما انت مذکر

فذکر انما انت مذکر

۱۶ مطلب در آذر ۱۳۹۴ ثبت شده است

نماز جماعت2

برای دریافت یا مشاهده تصویر برروی آن کلیک کنید.

چرا درزمان ما اختلاس های آن چنانی صورت میگیردودلیل این اختلاس ها چیست؟

دلیل متعددی وجود داردکه این دلیل  مربوط به خود انسان است.وآن یاد خدا است.مردان با شرف و افراد مستقل و عزیز النفس موقعی که ازروی شایستگی و لیاقت ، مقام بزرگی را عهده دار شوند.درکمال قدرت و اعتماد به نفس انجام وظیفه می کنند.تملق و چاپلوسی،پستی وزبونی درروان پاک آنان راه ندارد و در حساس ترین مواقع،شخصیت خود را نمی بازند و به خواری و فرومایگی تن نمی دهند. حضرت علی علیه السلام فرمود:مرد با شرف اگر در جامعه به بزرگترین مقام و پایه نایل شود، هرگز خود را نمی بازد و از مسیر فضیلت خارج نمی شود. او مانند کوه پابرجاست که وزش بادها قادر نیست به حرکتش درآورد و متزلزلش نماید. (1)

 خواجه ابومنصوروزیر سلطان طغرل ، مردی دانا و لایق ، قوی النفس ،با شخصیت،خداپرست و درستکار بود.

این روزا یک خبر درتیتر اول تمام اخبار ردوبدل می شود.ازیک شخصی سخن گفته میشود که هنوز تااین سن(25) که رسیده ام اسمش را نشنیده بودم.ولی گفتم بروم کمی از اسم ورسمش  تحقیق کنم که این شخص کی هست؟ بعد ازتحقیقاتی که انجام دادم به اینجارسیدم:که اون یک مسیحی بوده بعد ازاینکه انقلاب امام خمینی (ره)راه می افتد.مشتاق این سیدبزرگوار می شود.این اشتیاق اورا ازآفریقای جنوبی به ایران می کشاند بعد از شناختی که به امام خمینی پیدامی کند.دوستدار امام خمینی می شودواین دوست داشتن ومحبت باعث می شود هم رنگ دوست خود شود.وشهادتین رابرلب وقلب خودجاری می کند. 


هنگامى که حضرت امام حسن عسکری علیه السلام در زندان صالح ابن وصیف بودند گروهى از عباسیان نزد او آمدند و او را وادار کردند تا بر آن جناب سختگیرى کند.صالح گفت: من با او چه کار کنم دو نفر را که از بدترین مردم بودند بر وى گماشتم و لیکن آنان اکنون از عباد شده‏اند و همواره به نماز و عبادت اشتغال دارند.پس از این دستور داد که آن دو نفر موکل را حاضر کنند.صالح به آنان گفت:واى بر شما این مرد با شما چه گفت که این طور تغییر حال پیدا کردید.گفتند: در باره مردى که شب‏ها نماز میخواند و روزها را روزه میگیرد چه بگوئیم، وى با کسى سخن نمیگوید و جز عبادت به چیز دیگرى خود را مشغول نمیسازد.ما هر گاه به وى نگاه مى کنیم شانه‏هاى ما میلرزد و حال ما تغییر میکند.هنگامى که عباسیان این مطلب را شنیدند مأیوسانه برگشتند.

وباردیگرهنگامی که حضرت امام حسن عسکری علیه السّلام را به نحریر سپردند، این مرد خبیث هم بر آن جناب سخت میگرفت و او را اذیت و آزار می رسانید، یکى از روزها زنش گفت: از خداوند بترس میدانى چه کسى را در منزلت زندانى کرده‏اى؟ زن در این هنگام شمه‏اى از عبادات و زهد آن حضرت را براى او ذکر کرد.

نحریر گفت: به خداوند سوگند او را بین درندگان خواهم افکند.و از ما فوق خود اذن گرفت و آنها هم او را آزاد گذاشتند.


کودکانی که از اول با ایمان به خدا تربیت می شوند، اراده ای قوی و روانی نیرومند دارند.
از دوران کودکی رشید و با شهامت هستند و نتایج درخشان ایمان از خلال گفتار و رفتارشان به خوبی مشهود است .
یوسف صدیق علیه السلام فرزند یعقوب پیامبر علیه السلام است . این کودک محبوب درس خداپرستی را از پدر بزرگوار خود فراگرفته و در دامن یعقوب طفل با ایمانی بار آمده است . برادران بزرگتر او به وی حسد بردند و تصمیم به ایذای او گرفتند. کودک را با خود به بیابان آوردند و پس از رفتارهای خشن و ناراحت کننده به فکر قتلش افتادند. بعدا از کشتن او صرف نظر نمودند، به چاهش افکندند و سرانجام طفل را به کاروان مصری به عنوان غلام فروختند.
ابوحمزه از علی بن حسین علیهماالسلام سوال کرد:
روزی که یوسف به چاه افکنده شد، چند ساله بود؟

علی

 پیامبر صلى ‏الله ‏علیه ‏و ‏آله:
اَلرّوحُ وَ الرّاحَةُ وَ الفَلَجُ وَ الفَلاحُ وَ النَّجاحُ وَ البَرَکَةُ وَ العَفوُ وَ العافیَةُ وَ المُعافاةُ وَ البُشرى وَ النَّصرَةُ وَ الرِّضا وَ القُربُ وَ القَرابَةُ وَ النَّصر وَ الظَّـفَرُ وَ التَّمکینُ وَ السُّروُر وَ المَحَبَّةُ مِنَ اللّه‏ِ تَبارَکَ وَ تَعالى عَلى مَن اَحَبَّ عَلىَّ بنَ اَبى طالِبٍ علیه‏السلام وَ والاهُ وَ ائتَمَّ بِهِ وَ اَقَرَّ بِفَضلِهِ وَ تَوَلَّى الأَوصیاءَ مِن بَعدِهِ وَ حَقٌ عَلَىَّ اَن اُدخِلَهُم فى شَفاعَتى وَ حَقٌ عَلى رَبّى اَن یَستَجیبَ لى فیهِم وَ هُم اَتباعى وَ مَن تَبِعَنى فَاِنَّهُ مِنّى؛

درباره معنای الله اکبر حدیثهای فراوانی وارد شده ولی دراین مجال فقط به یکی ازآنها اشاره می کنیم.

الله اکبر

جمیع بن عمیر گوید: حضرت صادق علیه السلام از من پرسید: به نظر تو معناى‏ «اللَّهِ أَکْبَرُ» چیست؟ گفتم: یعنى پروردگار بزرگتر از همه چیز است.فرمود: مگر در آنجا چیزى وجود داشت که خدا بزرگتر از آن باشد. عرض کردم:پس بفرمائید معنى‏ «اللَّهِ أَکْبَرُ» چیست؟ فرمود: یعنى «اللَّه» بزرگتر از آن است که بتوان او را وصف کرد. (حقیقت وجود او نامحدود است و درک و بیان انسان محدود، پس حقیقتى که در وهم نیاید چگونه در بیان آید؟ و دیگر آنکه موصوف‏گواهى مى دهد که ذاتش غیر از صفت است)1.

1.معانی الأخبار-ترجمه محمدى، ج‏1، ص: 26

سبحان الله

یزید بن اصمّ گوید: در دوران حکومت عمر، مردى از او پرسید:تفسیر «سُبْحانَ اللَّهِ‏» چیست؟ عمر در حالى که اشاره به دیوارى مى‏ کرد گفت:مردى در این نخلستان است که در زمان حیات پیغمبر صلّى اللَّه علیه و آله هر گاه مطلبى از پیامبر سؤال مى‏ کرد حضرت به او مى‏آموخت و زمانى که ایشان ساکت مى‏ شدند او آغاز سخن مى‏ کرد (برو و از او بپرس)، مرد وارد نخلستان شد دید علىّ بن ابى طالب علیه السلام آنجاست عرض کرد: اى ابو الحسن تفسیر «سُبْحانَ اللَّهِ» چیست؟ حضرت فرمود: بزرگداشتن عزّت و شکوه خداوند، بزرگ و پاک دانستن او از هر آلایشى که مشرکین به ساحت مقدّسش نسبت دهند، لذا هر وقت بنده‏اى این کلمه را بگوید همه فرشتگان براى او طلب رحمت نمایند1.

1.معانی الأخبار-ترجمه محمدى    ج‏1   ص 23  

 


روزی شخصی مهمانِ حاکمی بود،دوکبوتربریان شده برایش آوردند،اوهمین که دوکبوتربریان شده رادید تبسمی کرد.حاکم گفت برای چه خندیدی؟مهمان گفت:قضیه ای داردم.درجوانی که راهزن بودم اموال تاجری راگرفتم وخواستم اورابکشم.اواصرارمی کردکه مرانکش!دوکبوترآنجا آمدند وروکردبه کبوترهاوگفت:ازشماشهادت میخواهم که من مظلوم کشته شدم.من به تاجرخندیدم که چه میگویی؟حالاکه این دوکبوتربریان رادیدم یادم به آن قضیه افتادوتبسمی کردم.باوجودی آن شخص که با حاکم رفیق بود.حاکم دستورداد:که گردن اورابزنیدوسراورابرایم بیاوریدوگفت:این دوکبوترهمان شاهدانند1. یکی ازآثارگناه این است که روزی ،سرنوشت،زندگی آدمی راتیره وتلخ می کند.روزی که حضرت آدم به درگاه خداوند توبه کرد وخداوندتوبه اورا پذیرفت.حضرت آدم به خداوند عرضه داشت یک اتفاق برای من جالب بود وآن اینکه وقتی مرتکب گناه(ترک اولی)شدم.یک ترس ودلهره ای به من عارض شد.چرا؟خداوندفرمودند:هرکس که بخواهد گناه کند منِ خدایک ترس ودلهره ای به قلب اوعارض میکنم شاید ازکارش منصرف شود.حقیقتا که گناه در زندگی انسان به صورت مستقیم اثر می گذاردودراین موردامام صادق علیه السلام فرمودند:بنده خدابرای گناهی که مرتکب می شود ازرزق وروزی خود دورمی افتد ودرتنگی معیشت قرارمیگیرد2. وامام باقرعلیه السلام فرمودند:خداوند یک حکم قطعی کرده است که نعمتهایی راکه به مردم داده است ازآنها نگیرد.مگراینکه گناهی مرتکب شوند که موجب سلب آن نعمت گردد 3.این گناه است که زندگی مارا تلخ وبیمزه وباعث سلب روزی می شود.وازطرف دیگر گناه نکردن آثار فراوانی دارد یکی از آن اینکه شخصی می گفت باتاکسی امر معاش می کردم.یک روزدیدم خانمی بلندبالا باچادروخیلی خوش تیپ ایستاده،صورتم رابرگرداندم وپس ازاستغفار،اوراسوارکردم وبه مقصد رساندم.روزبعدخدمت شیخ رجب علی خیاط رسیدم.گویااین داستان راازنزدیک مشاهده کرده باشد.گفت:آن خانم بلندبالا که نگاه کردی وصورتت رابرگرداندی واستغفارکردی،خداوندتبارک وتعالی یک قصر برایت دربهشت ذخیره کرده ویک حوری شبیه همان برایت ذخیره کرده است4.

 1.جهادبانفس،آیت الله مظاهری رحمه الله ص 268.

2. الکافی،ج2،ص270.

3. الکافی،ج2،ص273.

4. کیمیای محبت ص114.