راهبى به نام شمعون بن لاوى از نوادگان یهودا- که این یهودا خود از حواریون حضرت عیسى علیه السّلام بود- پرسش هاى بسیارى از پیامبر صلّى اللَّه علیه و آله پرسید و حضرت به تمام آن پرسش ها، پاسخ گفت تا اینکه آن راهب به پیامبر صلّى اللَّه علیه و آله ایمان آورد و نبوّتش را تصدیق کرد.
از آن جمله شمعون راهب پرسید: به من بگو عقل چیست و چگونه است و چه چیز از آن منشعب مى شود و چه چیز منشعب نمى شود و اقسام و انواع عقل را برایم توصیف نما؟
پس رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله فرمود: همانا عقل زانوبندى است بر نادانى و نفس امّاره که این دومانند پلیدترین جانوران است که اگر پایش بسته نشود، بی راهه مى رود و سرگردان مى شود، پس عقل زانوبند نادانى است.
وبه راستى، خداوند عقل را آفرید و به او فرمود: رو کن و او رو کرد؛ سپس فرمود:برگرد و او برگشت، آنگاه خداى تبارک و تعالى به او فرمود: به عزّت و جلالم سوگند که من آفریدهاى از تو بزرگتر و فرمانبردارتر نیافریدم، به تو آغاز کنم و تو را به درگاه خود برگردانم، معیار پاداش و کیفر تویى.
پس از عقل، بردبارى نشأت گرفت.
و از بردبارى، دانش .
و از دانش، هوشیارى .
و از هوشیارى، پاکدامنى .
و از پاکدامنى، خویشتن دارى.
و از خویشتن دارى، حیا.
و از حیا، وقار .
و از وقار، پایدارى بر کار خوب.
و از پایدارى بر کار خوب، بیزارى از کار بد.
و از بیزارى از کار بد، پیروى از اندرزگو. پس این ده دسته از انواع اخلاق نیکو است1.
.1ابن شعبه حرانى، حسن بن على، تحف العقول / ترجمه حسن زاده - قم، چاپ: اول، 1382ش.