کوچک شمردن گناه
کسی که گناه را کوچک می شمرد و بی پروا آن را مرتکب می شود باید بداند با دو خطر بزرگ مواجه است . اول آن که با عمل ناروای خویش به حریم رفیع باری تعالی اسائه ادب می کند و دوم آنکه وقتی گناه را کوچک تلقی نمود، در ادامه آن بی باک می شود و به تکرار آن اصرار می ورزد.
وقتی هم معاصی صغیره به هم پیوست ، کبیره می شود و عذاب بزرگ الهی را در پی خواهد داشت . حضرت امام هفتم علیه السلام این مطلب را از قول حضرت مسیح ابن مریم به حواریین نقل فرموده است :مسیح بن مریم علیهماالسلام به حواریین گفت : شیطان گناهان را نزد شما کوچک می کند و آنها را در نظرتان صغیر و حقیر جلوه می دهد. آن گناهان مجتمع می شوند و بسیار می گردند و سرانجام شما را به احاطه خود درمی آورند و محصورتان می نمایند(1).
رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله و سلم برای آن که خطر اصرار در معاصی صغیره و گرد آمدن آنها را به طور محسوس به مسلمانان بفهماند، در یکی از سفرها با اطرافیان این قضیه را روشن نمود. جریان این امر به صورت حدیثی در کتب روایات نقل شده که متن آن در این جا به عرض می رسد:
امام صادق علیه السلام فرمود: رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم به سرزمین خشک که در آن گیاهی نمی رویید نزول نمود. سپس به اصحاب خود فرمود: بروید هیزم جمع کنید و بیاورید.
عرض کردند: در این زمین چیزی نمی روید و هیزمی یافت نمی شود.
حضرت فرمود: بروید و هر کدام هر چه یافتید با خود بیاورید.
تجسس نمودند و در گوشه و کنار زمین بوته های کوچک خار یافتند، آنها را کندند و حضور حضرت آورند. و روی هم انباشتند که توده ای خار شد.
رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: گناهان این طور جمع می شود. سپس تذکر داد که از گناهان کوچک بپرهیزید که هر چیز طالبی دارد و طلب کننده معاصی گناهان را ثبت می کند (2).
گویی پیشوای اسلام خواست با دستور جمع آوری هیزم در آن بیابان بدون گیاه ، اصحاب خود را متوجه کند که گناهان صغیره که آنها را حقیر می شمرید، همانند بوته های کوچک خار است که در این بیابان به نظر نمی آمدند و شما در طلبشان رفتید و آنها را گرد آوردید و در نتیجه به صورت توده بزرگ خار در آمده است . طالب گناهان که فرشتگان الهی هستند، گناهان صغیره شما را می نویسند و مجموعشان به صورت گناهی بزرگ در می آید.(3)
1- شرح و تفسیر دعای مکارم الاخلاق ، ج 2، ص 223.
2- الکافی ، ج 2، ص 288.
3- شرح و تفسیر دعای مکارم الاخلاق ، ج 2، ص 210.